آمد بهار جان ها ...

امروز انقدرررر هوا بهاریه مثل هوای اردیبهشت شده 

من کلا تو خونه بودم غروب رفتم تو حیاط که لامپای حیاطو روشن کنم دیدم هوا عالیه و من تو خونه نشستم و از کفم رفته 

یاد سالای قبل افتادم که تو هوای اردیبهشت تو خونه مینشستم و درس میخوندم 

اما امسال اردیبهشت تو خونه پیدام نمیکنید :)))


خونه تکونیمم زود تمومش کردم و امروز فرشارو هم قالیشویی آورد 

امشب اینارو هم پهن کنم دیگه تمومه 


این مدتی که گذشت وقتمو با عروسک بافتن پر میکردم اما از فردا میرم مغازه 

یه گوشه ای از مغازه وحید برام میز و کامپیوتر و دستگاه کپی و پرینتر گذاشته تا کارای کپی و پرینت و تایپ و اینارو انجام بدم 

البته همیشه نه اما هر وقت که کاری نداشته باشم حتما میرم خداکنه از پسش بربیام .


از حالا دارم تمرین میکنم که عید وقتی داداشم اینا اومدن برخوردم با زنداداشم مثل برخورد با یه میز یا صندلی باشه 

نمیدونم از اومدن برادرزاده هام خوشحال باشم یا ناراحت از دیدن زنداداشم 

اوووف 



این چند وقتی که گذشت روزای خوبی نبود یعنی هشتاد درصدش بد بود 

یه جاهاییش خیلی خیلی ناامید بودم اما گذشت

یه جاهاییش فکر نمیکردم دیگه خوب تموم بشه و اما شد بهتر از اون چیزی که فکرشو میکردم

با وحید هم دچار یه چالشایی شدیم که تا هفته قبل ته دلم صاف نمیشد اما شد 

وقتی میبینم اونم غیر از من کسی رو نداره و بهم میگه تنها کسی که بهم آرامش میده تویی چاره ای جز بخشیدنش برام نمیذاره :)


انقدر به رویاهام فکر میکنم تا بهش برسم ...


  • soheila joon
به به چشممون روشن.افتخار نوشتن دادی هنرمند جان.
کاش خدا همونطور که گفته زن خوب مرای مرد خوب ،‌مرد خوب برای زن خوب
در مورد عروس و خانواده ی شوهر هم همین سیستم رو پیاده میکرد.من واقعا ایمان دارم رابطه ی خوب نیازمند درک و شعور دو طرفه و نمیشه گفت اگه عروس خوب باشه خانواده شوهرشم چوب نمیکنن یا برعکس خانواده که خوب باشه عروسم حرمت نگه میداره..
دیدی این مردا خون ب جگر ادم میکنن بعد یه جمله میگن میشوره میبره ؟؟؟؟‌

حس نوشتن بود سریع نوشتم تا نپره خخخ
میدونی اگه خونوادم کوتاهی میکردن من بهشون حق میدادم اما واقعا شاهد بودم که از جون مایه گذاشتن و اونا بی چشم و رویی کردن...
والااا هم دردن هم درمون
چه عجب سهیلا خانوم دست به نوشتن گرفت :دی بادا بادا مبارک بادا :دی
چه زود خونه تکونی کردی ـآ :/ خونه دوباره کثیف نمیشه تا یکم ؟ :))
برخورد با صندلـی رو خوب اومدی ! اصن خوبه آدم این نوع از برخورد رو خوب بلد باشه یه جایی از زندگی بالاخره لازم میشه !
آخـی ! من نمیدونم که سر چی دلخوری داشتین ، اما مردام اون تیکه ـآ که مظلوم میشن آدم دلش ریش میشه !
عاقا خجالتم ندید دیگه خخخ 
اره ولی خب زیاد خونه نیستیم کثیف شه روز قبل عید یه گردگیری میکنم و تموم 
البته موقع شیرینی پختن اشپزخونه میترکه و یه تکوندن میطلبه خخخ
دقیقا واسه بعضی ادما خیلی لازمه کاش بلد باشیم
سر یه موضوع خیلی کوچیک که بیخودی بزرگ شد
آخ گفتی عین بچه ها میشن 
به به سهیلا خانوم
چه عجب ازینورا
وبلاگت کپک زده بود دیگه
ایش
همچی بدم میاد ازینایی که وبلاگشونو دیر آپ میکنند😎😎
اردیبهشت ماه منه
برا همین خیلی  هواش خوبه و دوست داشتنیه😁😁

نخسته بانو😘😘😘

نبینم عشقمو اذیت کنیا
خوب کرده ناراحتت کرده اصن
دلش خواسته
🙄🙄🙄
من که تکلیفم روشنه دختر 
تو چی پس؟ 
منم خیلی بدم میاد دوس دارم از موهاشون آویزونشون کنم خخخ

بیخود ب خودت نچسبونش هیچ ب تو ربطی نداره :دی

قربونت:*

اون منو اذیت کرده بود بوخودا:(
سلام استاد
چه زود خونه تکوندی!بیا خونه منم بتکونیم باتشکر
مگه میشه با مردا دچار چالش نشد ایشششششش
میدونم یکی از رویاهات دیدن روی ماه منه
سلام عزیزم خخخ
اوهوم عوضش الان خیالم راحته چشم حتما میام امر دیگه ندارین؟
والااا 
عمرا خخخ
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan