پسرک

نخودچی من توی ٩ماه و هفت روزگی دندونش شروع کرد به در اومدن امروز دیدم لثه بالا هم نیش زده و داره دندونش میاد بیرون

یه دونه پایین و یه دونه بالا دراورده 

سال قبل این موقعا شیکمم اندازه یه طالبی بیرون زده بود و الان اون طالبی رو وقتی بغل میکنم پاهاش به رون پای من میرسه 

به شدت خوش اخلاق و خوش خنده اس 

عاشق لبخندای به پهنای صورتشم 

مخصوصا وقتی با لبخندش چشمای قشنگشم بسته میشه 

اولین کلمه ای که گفت بَ بَ بود و الان بَ بَ و مَ مَ و ا مَ رو راحت میگه 

بیشترین بازی که دوست داره اینه که بغلش کنیم و یکی از پشت دنبالش کنه غش میکنه از خنده و جیغ 

من و همسر و بابای منو خیلییی زیاد دوست داره 

بابام رو چون خیلی بغلش میکنه و توی حیاط میبرتش دوست داره 

خیلی دَدَریه 

هرروز میره طرف در و گریه میکنه که بریم بیرون 

یا وقتی میخوایم بریم جایی شروع به لباس پوشیدن میکنیم ذوق کردناش شروع میشه 

از در هال که میریم بیرون همونطور که بغلمه محکم فشارم میده 

این یعنی خیلییی خوشحاله 

دیگه اینکه دست زدن و ماچ کردن و بای بای کردن و دالی بازی و انواع اقسام اصوات رو درآوردن خیلی خوب بلده

صبح که بیدار میشه اولش آماده گریه کردنه وقتی شیر میدم بهش و سیر میشه نگام میکنه و میخنده 

چهار دست و پا همه جای خونه دور میزنه 

از همه چیز کمک میگیره تا بلند شه و روی پاهاش بایسته 

وقتی همسر میاد خونه تند تند میره طرفش و آویزون پاهاش میشه که بغلش کنه 

وقتی بغلش میکنه محکم نگهش میدارت و سرشو میذاره رو شونه اش چند ثانیه و میخنده و میخنده و میخنده 

دیگه نگم که همسر چه عشقی میکنه ازین استقبال

هروقت صداشون نمیاد میبینم رفتن تو اشپزخونه و درحال ناخونک زدن به خوراکیای تو یخچال و رو گازن 

اصلا واسه همین کاراس انقد باباشو دوست داره 

دیروز دستش یه تیکه نون بود رفتم پیشش بهش گفتم به مامانم بده بخوره 

فوری دستشو آورد طرف دهنم و کیف میکرد که من مثلا دارم میخورم 

 

 

خیلی وقتا میگم واقعا قبل ازین ما داشتیم چیکار میکردیم؟ زندگی میکردیم؟ 

این اسمش زندگیه بابا 

الان که دارم این پستم رو کامل میکنم هنوز بیدار نشده و دلم واقعا برای چلوندنش تنگ شده 

 

  • soheila joon

زندگیت لبریز از زندگی باشه همیشه❤

چه دعای خوبی 
مرسی مینایی :*

خدا گل پسرتو حفظ کنه برات سهیلا جان..

همیشه شاد و خوشبخت باشی.

ممنونم آوای مهربون 
سلامت باشی و همچنین

چقد چقد چقد قشنگ مینویسی.

تصورش کردم فسقلی رو تو اون حالت.به من رفته که خوش اخلاق و خوش خندس.

یعنی باران هم ابنقدی میشه😆

مرسییی نیلو همیشه از نوشتنم تعریف میکنی :*
خوش اخلاقی  ک ازت ندیدم حالا خوش خنده رو شاااید 
نههه همین قدی میمونه خخخ

ای جووووونم...

از طرف منم اون فسقلوی خوش ادا رو بچلون

 

چقدر مامان با مهر و محبتی هستی سهیلا... همیشه همینجوری بمون

 

چیا بهش میدی بخوره؟

چشم:دی

عزیزم مرسییی 

دیگه تقریبا همه چیز میدم 
سوپ و انواع پوره و همه میوه ها و ماست و کته و بیسکوییت مادر 
البته غذای سفره رو خیلی دوس داره منم قبل ازینکه غذای خودمونو بخوریم غذاشو میدم سیر بشه بعد پیش ما بشینه و در حد مزه کردن از غذای ماهم بخوره
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan