مارمولک

دیروز سخت ترین امتحانم با سخت گیرترین استادم بود 

موفق شدم تا جمعه ظهر یه دور کامل بخونم اما درسای محض رو کمتر از سه دور بخونی جواب نمیده 

ساعت ٣جمعه خواهرم از خونه مامانم زنگ زد و گفت بیاین افطاری اینجا 

دلمم تنگ شده بود برای ابجیم و رفتیم 

اینجوری شد که نتونستم یه دور دیگه بخونم 

به این امید بودم که شب زود برگردیم اما خب همسرجان هوس فوتبال کرده بود و بعد از افطار تا ساعت ١١ تو حیاط فوتبال بازی کردن

ساعت١٢برگشتیم خونه و تا ٢/٥درس خوندم و ادامه اشو گذاشتم برای ٥صبح 

صبح که با عطسه از خواب بیدار شدم دیدم بعله سرماخوردگیم بدتر شده 

باد پنکه بدترش میکنه و باد کولرم منجمدم میکنه خودمم موندم چیکار کنم با گرما

باد پنکه بهم میخوره عطسه هام زیاد میشه 

انقدررر عطسه کردم چشمام کاملا خمار شده بود وقتی رفتم دانشگاه دوستام گفتن معلومه تا صبح خوندی که چشمات باز نمیشه ...گفتم نه سرماخوردم 

سر جلسه امتحان که نشستم عطسه هام شروع شد وقتی میگم شروع شد شما پنجاه تا توی یه دقیقه تصور کنید 

خیلی بد بود خیلی نمیتونستم تمرکز کنم و بنویسم حواس بقیه رو هم پرت کرده بودم با عطسه ها 

تند تند جواب دادم که هرچند کامل هم ننوشتم و بلند شدم 

همه ی دوستام خوب ندادن منم بلد بودم نتونستم بنویسم ...

دوتا دیگه از امتحانام مونده و پنج شنبه تموم میشه :)


دیشب توی مسجد بودم مشغول خوندن دعای جوشن کبیر 

یعو یکی از پشت زد بهم برگشتم دیدم خانومه با دستش و دهنش ادا در میاره و به خانومه پیر کناریم اشاره میکنه 

نگاه کردم دیدم یه مارمولک گنننده روی چادرشه

فقط خودمو کنترل کردم جیغ نزنم فقط رفتم جلو که مارمولکه نیاد روم 

من که یهو رفتم جلو خانومه کناریم ترسید گف چیشد که خانومه پشت سری با کفش افتاد به سرو کله پیرزن جلوییم که مثلا بکشه مارمولکو 

ینی قشنگ با کفش میزد تو سرو صورت این بیچاره و اخرش روی کمر پیرزنه کشت مارمولکو ... همه پخش شدن اصن یه وضییی طفلک پیرزنه صورتش قرمز شد 

میگه خب به خودم بگو با دستم بردارم چرا میزنییی 

اینجوری شد که ترجیح دادم بیام خونه و دعا کنم.

اما اگه لایق باشم برای همه دعا کردم :)


 

  • soheila joon
وای سهیلا خیلی به قضیه ی مارمولکه خندیدمممممم
خیلی باحال بود
من اگه بودم همون لحظه مسجد رو ترک میکردم خخخخخ

قبول باشه عزیزم
و مرسی از دعاهات

یعنی میشه من زنده باشمو ببینم امتحانای تو و گلی تموم شدههههه!!!؟؟؟

وای چه بد بوده عطسه هات سر امتحان!!!!
ان شاالله ک نمره ی خوب بگیری.

خودمم خیلی خندیدم بعدش قیافه پیرزنه خیلی باحال بود 
منم ترک کردم دیگه :/ 

مرسی اجی قبول حق :.

اخیییی شما خیلی زخم خوردین از امتحانای ما انشالله تموم میشه عزیزم 

خیلییی بد بود ؛(
انشالله
من که خوندم و تصور کردم وحشت کردم،خیلی چندش و ترسناک میشه مارمولک.
من تا حالا مسحد نرفتم برای احیا،درکل امسال اولین بارم بود احیا گرفتم خخ فقط هم مال دنیا خواستم اساسی.
مرسی که دعا کردی خانم دکترم.

منم خیلییی از مارمولک میترسم خیلی چندشه واقعا 
من اکثر اوقات احیا میرم مسجد منتها دوست دارم تنها برم که کسی کنارم نباشه حرف بزنه و خلوت کنم با خدا ...
خواهش میکنم عزیزدلم
مارمولکه چی میگفت اون وسط؟
عَــیی رو کمرش کشتش؟
اه:|

خوب شد صحنه رو ترک کردیا خخخخ

چه بده عطسه واقعا
عزیزم:(
کاش زودتر تموم بشه راحت شیم:*

مینا تا فردا طاقت بیار
من امتحانم ساعت 10 صب تموم شده دیگه
یوهو^_^

همونو بگو 
هر لحظه حس میکردم لای چادرم داره میپیچه یه جک و جونوری

خیلی بده مثه حساسیته اشکم نزدیک بود در بیاد خخخ

اییی گلی ب جای من تموم ک شدی بخواااب فقط 
امتحانات تموم شد بیا چار تا شیرینى بپز دلمون وا شه
عکساشم بذار با توضیحات 
امر دیگه اى ندارم ممنون 😆
ای جاااان 
چشم حتما 
اصن من عاشق عکس و دستور گذاشتنم :)
امر دیگه هم بود در خدمتم:.
جوووووووووون
تموم شد امتحانام
هوراااااااااااااا^__________^
قر تو کمرم فراوونه سهیلا:)))))))
این آخری رو رکورد شکستم
فقط بیست و پنج دقیقه سرجلسه موندم:دیی
ینی زرت و زرت همشو بلد بودم میزدماااااا
اووووووف
خخخخ

به امید پنجشنبه عشقممممم:*******
خسته نباشی عشقممم 
دلم خوشحالی بعد از امتحان خواست خخخ 
خداروشکر دیوونه چ حس خوبیه :))

آخ خدا از دهنت بشنوه
سلام عزیزم.
خسته نباشی بابت امتحانا...
مال من که واقعا طولانی شد.به هرکی میگم هنوز تموم نشده خنده ش میگیره...
وووییی قضیه ی مارمولکه خیلی بد بود.تو چقدر شیک رفتار کردی.من بودم یا اونجارو میریختم به هم..یا بدو بدو صحنه رو ترک میکردم.خخخخخ.طفلکی پیرزنه.
در مورد قالی بافی ام...نمیدونم چی بگم...همه ی اینایی که تو پستم نوشتم در حد ایده بود فعلا...نمیدونم عملی بشه یا نه...اما خوب در کل خیلی دوس دارم یه چیزی یاد بگیرم که به دردم بخوره...امیدوارم بشه...
میبوسمت.امیدوارم همه ی امتحاناتو با بالاترین نمره ها پاس کنی.
سلام عزیزم ممنون توهم همینطور...
بهرحال گفتم بهت بگم چیز خوبیه 
مرسی اواجون خداروشکر راضی بودم از نتیجه اشون
سهیلا امتحانات تموم شده پست بذار دیگه
اهع!!!

:)
یکم بی حوصله ام 
میذارم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan